شکارچی زمان

! make your choice

شکارچی زمان

! make your choice

اینجا کنج دنج دل منه و هر چی دلم بگه مکتوب میشه. این هر چی شامل خاطره,کارای روزمره,درد دل و... است.فقط یادمون باشه،یه وبلاگ فقط یه وبلاگه نه بیشتر و نه کمتر!

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

شاید عالمی دیگر

پنجشنبه, ۸ خرداد ۱۳۹۹، ۰۱:۲۳ ق.ظ

خیلی وقته که دیگه اسی جواب نمیده ... تو تراس اتاق وایسادم.همه جا تاریکه.سکوت شب بی داد می کنه. فقط نور زرد رنگ چراغ های وسط خیابان عریض و طویلی که به گمونم مسافرهاش رو به دل دریا می بره خود نمایی می کنه. 

ساعت 9 صبح. سه شنبه 15 بهمن. فرودگاه شیراز. یه کم برگردیم عقب تر... ساعت حدود 8.30 بود که بلندگوی سالن فامیلی من رو صدا میزد و اصرار داشت که خودم رو به گیت شماره 1 برسونم تا از پرواز اهواز جا نمونم. دقیقا 4 بار و هر بار برای آخرین بار من رو صدا زد ولی من مسافر اهواز نبودم و شماره پروازم 1274 نبود. ترس تو وجودم رخنه کرده بود و پاهام توان بلند شدن از روی صندلی رو نداشت.
پرواز اهواز ؟؟!! من برم اونجا؟؟!! نکنه اشتباه برام بلیط گرفته؟؟!! به دور و اطرافم یه نگاه اغوا کننده ای کردم و عاجزانه به سمت گیت شماره 1 رفتم. نزدیک گیت که رسیدم بلند گفتم من فلانی هستم ولی مسافر اهواز نیستم. مسئول پشت گیت گفت: اسم کوچکتون علی هست؟!  با شعفی وصف ناشدنی که انگار دارم فینال لیگ قهرمانان 2019 رو تماشا می کنم، خیلی بلند تر از قبل گفتم: نه !

یه کم دیگه برگردیم عقب تر... ساعت 8 روبه روی کانتر شماره 20، نفر چهارم توی صف گرفتن کارت پرواز بودم. نفر اول اسمش با اسمی که ثبت شده بود مغایرت داشت و فرستادنش برای اصلاح. نفر دوم اسمش تو لیست نبود. حالا من بودم و نفر جلویی... ایشون هم به دلیل نداشتن کارت ملی، بهش کارت پرواز ندادن.نوبت من که شد گفتم: خانم یه بسم الله بگو... کارت اولین نفری که تو لیستتون قابلیت سوار شدن به هواپیما رو داره بدین بهم... خندید !

دقیقا ساعت 9 بود و ما طبق بلیط باید سوار هواپیما می شدیم،اما چند دقیقه ای بود که اعلام تاخیر کرده بودند. من هم که حوصله ام سر رفته بود با موبایلم شروع کردم به خوندن پیام هایی که تو واتس اپ برام فرستاده شده بود. یکی از این پیام ها، فایل صوتی مکالمه برج مراقبت فرودگاه تهران با پرواز شیراز بود که چند دقیقه قبل یک سایت خبری اوکراینی به دلیل مرتبط بودن این مکالمه با سقوط هواپیمای بویینگ737  اوکراین، منتشر کرده بود. در حال گوش دادن بودم و جزییات مکالمه رو تو ذهنم تصور می کردم که بلند گوی سالن شماره پرواز و مقصد ما رو خوند تا برای سوار شدن به گیت خروجی مراجعه کنیم. در حالی که روی صندلی نشسته بودم و  موبایلم تو دست راستم بود،کارت پرواز رو از جیبم در آوردم.  فایل صوتی برج مراقبت به نیمه رسیده بود و داشت صدا میزد: ??Ukraine international 752,radar
چیزی جز سکوت پاسخگوی چهار دقیقه پیج کردن برج مراقبت نبود. 
من اما،کارت پرواز تو یه دست و موبایلم تو دست دیگه، گیج و منگ سر جام نشسته بودم. دهنم خشک شده و چشم هام به صفحه موبایل خیره شده بود. تمام بدنم می لرزید. و اینجا تو  فرودگاه شیراز ما باید می رفتیم برای سوار شدن .
??Ukraine international 752,radar
مسافرین پرواز 6949 جهت سوار شدن به گیت 2 مراجعه کنند !

یه نگاه به گوشی، یه نگاه به کارت پرواز
??Ukraine international 752,radar
مسافرین پرواز 6949 جهت سوار شدن به گیت 2 مراجعه کنند !
یه نگاه به گوشی، یه نگاه به کارت پرواز
??Ukraine international 752,radar
مسافرین پرواز 6949 جهت سوار شدن به گیت 2 مراجعه کنند !
یه نگاه به گوشی، یه نگاه به کارت پرواز

از پله های هواپیما که بالا رفتم بالای درب ورودی هواپیما روی پلاک فلزی یه سری مشخصات حک شده بود... وسط این مشخصات نوشته شده بود: Boeing737
وارد هواپیما که شدم مستقیم از راهروی اول به صندلی شماره 10B هدایت شدم. از پنجره که بیرون رو نگاه کردم فقط سفیدی بال هواپیما رو می دیدم !!

 

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۳/۰۸
time hunter

نظرات  (۱)

بهار در راه است

و باز هم درخت ها شکوفه میزنند

و باز هم از خواب بیدار میشویم

و باز هم به یاد می آوریم

او... 

کاش میشد جمله ام را تمام کنم

باز هم بهار می آید 

و سبز می‌شویم. 

...... 

چزاره جان.. چرا نیستی... باش.. بنویس... 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی